حجت الاسلام علی کشوری: بسم الله الرحمن الرحیم. زاویهی
دید الگوی پیشرفت اسلامیدربارهی بحث زنان خانهدار و تربیت فرزند و
مسأله بیحجابی و مسائل مشابه اینچنینی به ما میگوید وضعیت نامناسبی که
الان راجع بهاین مسائل داریم محصول نپرداختن به یکسری موضوعات اصلی است.
در واقع برای حل معضلات اجتماعی دو راه حل متصور هست: راه حل اولاینکه
بیاییم بصورت اورژانسی برایاین مسائل -که خودشان نتیجه محسوب میشوند- یک
پرونده تحقیقاتی باز بکنیم و به سمت راه حلهای کوتاه مدت برویم؛ ولی وقتی
آدم اورژانسی عمل میکند چقدر میتواند نتیجه بگیرد؟ بنابراین اگر به
دنبال راه حل هستیم، یک راه آن پیشنهاد برنامههای کوتاه مدت است.
بزرگترین عیب این برنامهها، ابهام در میزان کارآمدی این برنامههای
حداقلی است.
راه دیگر این است که شما بگویید من میآیم این مسئله را بصورت
بنیادین تحلیل میکنم ولی مجموع پیشنهادات مبتنی بر تحلیلم شامل پیشنهادات
کوتاه مدت هم میشود. این به نظر من قابل دفاع و منطقی است. پس بنابراین
اگر با زاویه دید الگوی پیشرفت اسلامی بخواهیم این دسته از مسائل را
تحلیل بکنیم نتیجهی عملیش برای بحث ما این میشود که حداقل در مقام تحلیل
ما اجازه نداریم مسائل را بصورت بخشی ببینیم. حالا شما در مقام تحلیل
بیایید مسئله را در سطح کلان تحلیل کنید و در مقام عمل آنچه که برای شما
مقدور هست عمل بکنید و آنچه که مقدور نیست بروید به سمت زمینه سازی؛ که
بعدها براساس آن عمل بشود.
خوب بر این اساس مسئلهی زنان خانه دار را باید ذیل چه چیزی دید؟ برگردیم به نگاه الگوی پیشرفت و بحث بکنیم. ما
اساسا مسئلهی زنان خانه دار برایمان چرا موضوعیت دارد؟ این مسئله از دو
حیث موضوعیت دارد:یک حیث برمیگردد به آرمان گرایی و وضعیت مطلوبی که ما
برای خودمان تعریف کردهایم؛ یعنی ما مسئلهی زن را یکی از ارکان تربیت
میدانیم و تربیت اسلامی را هم یکی از زیر ساختهای ادارهی صحیح جامعه
میدانیم. بنابراین وضعیت زنان خانهدار زیر مجموعهی ادارهی جامعه محسوب
میشود. یک حیث دیگر هم از جنبهی خود زنان خانه دار- وضعیتشان و
مسائلی که به آن مبتلابه هستند و باید برای آنها راه حل بدهیم- است. ما
تاکید بسیاری بر نهاد خانواده داریم که نهاد خانواده به نوعی اصلیترین و
زیرساختیترین نهاد جامعه محسوب میشود. الحمدلله در ایران به سمت تشکیل
نهاد خانواده رفتهایم ولی چون تلاش نکردیم کیفیتش را ارتقاء بدهیم منجر
شده به آفات و آسیبهایی از جمله اینکه به نظر من به زنان خانهدار ظلم
میشود. یعنی زنان خانهدار یک مقدار احساس ناراحتی میکنند حالا در بعضی
از مناطق بیشتر و در بعضی از مناطق کمتر. به عنوان مثال پدیدهی بداخلاقی و
تحمیل در خانهها، عدم رعایت کامل حقوق مالی بانوان در زمینهی ارث و...
علاوه براینها آفت طلاق و آفت عدم آرامش در خانه هم است که در این وضعیت
تربیت فرزند هم درست اتفاق نمیافتد. اگر برنامههای ارتقاء کیفی نهاد
خانواده را با نگاه اسلام تنظیم نکنیم نهاد خانواده دچار این آفتها
میشود.
پس دو بحث را باید در نظر داشته باشیم. هم حیث تربیت و هم حیث ارتقاء
کیفیت زندگی بانوان خانهدار که برای ما موضوعیت پیدا میکند، و هر دو
موضوع ما را بهاین نتیجه میرساند که باید نهاد خانواده را تقویت بکنیم.
هر دوی اینها محصول تقویت نهاد خانواده هست.
از اینجا پای الگوی پیشرفت اسلامیجدی تر به بحث باز میشود. الگوی
پیشرفت اسلامی برای مسئله نهاد خانواده چه پیشنهادی دارد؟ آن مقدار که من
دیدم مجموعه نخبگانی که الان دارند برای نهاد
خانواده صحبت میکنند عمدهی توصیهها و تحلیلهایشان برای بهبود وضعیت
نهاد خانواده صرفا با محوریت عملکرد زن و مرد یا فرزندان است. یعنی درون
نهاد خانواده را موضوع تحلیل قرار دادهاند. درحالیکه یک دستهی دیگر از
عوامل هستند -که من اسمشان را عوامل بیرونی موثر بر نهاد خانواده میگذارم-
که این عوامل بیرونی بر خانواده اثر دارند ولی اصلاح آنها به دست اعضای
خانواده نیست.پس نتیجهی بحث این میشود که آن عوامل بیرونی خانواده را
تضعیف میکنند و ما نمیتوانیم با توصیه به اعضای خانواده اثر آن عوامل
بیرونی را مرتفع کنیم.
مثلا شما یک سیستم آموزشی دارید که حدود بیست سال افراد را آموزش
میدهد. این آموزش یک ذهنیت و جهانبینی برای افراد درست میکند ویک افق
برای آنها میسازد؛ که متاسفانه دراین ذهنیت و افق جایگاه و تصویر درستی
از نهاد خانواده وجود ندارد. حالا افراد به سن ازدواج میرسند و خانواده را
تشکیل میدهند؛ چون تصویر اجمالی از نهاد خانواده در ذهنشان هست، با مسائل
زندگی مشترک آشنا نیستند و زندگیهای مشترکشان پر از اصطکاک میشود و همه
میدانیم اصطکاک روحی همه چیز را نابود میکند. اگر
با استراتژی تحول بنیادین در نظام آموزشی این تاثیر را به نفع نهاد
خانواده هدایت و کنترل نکنید خانوادههایی که تشکیل میشود همه بصورت پیش
فرض دچار یک معضلاتی هستند.
مثال دیگری میزنم. یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که تصویر
بانوان از وضعیت مطلوب خودشان تغییر کرده است. بسیاری از بانوان ما
میپسندند که اشتغال بیرونی هم داشته باشند. خوباین بالاخره در بخشی از
بانوان به پسند اجتماعی تبدیل شده است. حالا اگر ما به عنوان یک راهبرد
این مسئلهی اشتغال بانوان را در جامعه بپذیریم به صورت طبیعی نتیجهاش
تضعیف نهاد خانواده میشود. یعنی شما تصور کنید که فرزندان و مرد خانه اگر
احساس کنند کانون خانواده کانون گرمی نیست گرایششان به محیط خانواده
تضعیف میشود. با یک تحلیل ساده به این نکته میرسیم که محور ایجاد
جاذبه در خانه برای فرزندان و برای همه اعضای خانواده بانوی منزل و خانم
خانه هست. پس اگر شما آمدید اشتغال را به عنوان یک ارزش پذیرفتید خوب
خانمها که دو توان ندارند طبیعتا بخش مهمی از توان آنها به اشتغال بیرونی
اختصاص پیدا میکند و بخشی از آن به درون خانه اختصاص پیدا میکند و
اتفاقا بخش غیر مفیدش به خانه اختصاص مییابد. یعنی وقتی که خانم خانه
خسته است و توانش نصف شده در محیط خانه میآید و طبیعی هست محیط خانه از آن
آرامش مطلوب خارج میشود.
پس پدیدهی اشتغال بانوان از یکسو تبدیل شده به پسند اجتماعی و وقتی
به پسند اجتماعی تبدیل شد نمیشود با تحکم با آن برخورد کرد و از سوی دیگر
میبینیم وضعیت فعلی نتیجهاش تضعیف نهاد خانواده است. راه حل چیست؟ ما در
نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی پیشنهاد دادیم با
اتخاذ تدابیری و دریک بازه زمانیِ منطقی قوانین مرتبط با اشتغالِ بانوان
در کشور به تدریج اصلاح شود. مثلا با کاهش سن بازنشستگی برای بانوان، میزان
ساعات کار بانوان، تعریف بسته ی فعالیتها با مدل دورکاری و.. میتوان هم
آسایش بیشتری برای بانوان فراهم آورد و هم حضور بانوان را در خانواده تقویت
نمود. بنابراین قوانین اشتغال بانوان در وضعیت فعلی یکی از عوامل بیرونی
موثر بر نهاد خانواده هست؛ که بدون اصلاح آن نمیتوان نهاد خانواده را
تقویت کرد.
در جمع بندی بحث میتوان گفت که از نگاه الگوی پیشرفت اسلامیعوامل
بیرونی موثر بر نهاد خانواده باید به نفع نهاد خانواده اصلاح شوند. اگر در
مجموعه نظریات اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی دقّت کنیم آنجا
یک نظریهای به اسم «نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت»
وجود دارد؛ در واقع این نظریه میگوید که اگر شما فضای حاکم (یعنی همان
عوامل بیرونی) بر نهادهای متکفل تربیت را تقویت نکنید تربیت با آسیب روبرو
میشود و همه افراد خانواده به صورت جدی آسیب روحی و جسمی میبینند.
در واقع نقشهی راه ما مسئلهی تربیت را با این نظریه وارد ادبیات
برنامهریزی کشور کرده است. نوع ادبیات و تحلیل به شکلی هست که جریان
توسعهگرا دیگر نمیتواند از نفی برنامهریزی برای تربیت دفاع بکند.
بنابراین خلاصهی عرض بندهاین است که برای مسائل و معضلات
اجتماعیاین چنینی باید با تغییر در برنامه ریزی کشور نهاد خانواده را
تقویت کرد و اقدامات اورژانسی خیلی جوابگو نیست. این کلیت جواب نقشه راه ما
به سؤال شما است.
شما تأکیدتان براین است که اگر ما بخواهیم مسائل و مشکلات زنان
خانهدار را حل بکنیم باید در بستری به عنوان تقویت نهاد خانواده و از مسیر
برنامهریزی کلان این کار را کنیم. اگر بخواهید روند برنامهریزی کشور
دراین زمینه در طول سی و چند سال اخیر را آسیب شناسی کنید به چه نکاتی
اشاره میکنید؟
حجت الاسلام علی کشوری: به نظر من به دلیل بی توجهی ما، سازمان
مدیریت و برنامه ریزی کشور با کمک معاونتهای طرح و برنامهی وزارتخانهها و
با همراهی کمیسیونهائی مانند کمیسیون تلفیق و... به اسم توسعه و به
تدریج، فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت را تخریب کرده است. نهاد خانواده –
به عنوان سلول اولیه جامعه و زیر ساختی ترین نهاد جامعه - اگر از ناحیه
دهها نهاد دیگر پشتیبانی نشود نمیتواند به حیات با کیفیت خودش ادامه
بدهد. اگر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت تخریب شد- خانواده مهمترین
نهاد متکفل تربیت است- این نهاد نمیتواند به حیات خودش ادامه بدهد.
میگویید چه اتفاقی افتاده است؟ میگویم
خانواده تک و تنها مانده! یعنی انگار همهی مشکلات را باید زن و مرد که
میخواهند تشکیل خانواده بدهند حل بکنند! چتر حمایتی برای نهاد خانواده
باید گسترش یابد. چتر حمایتی خانوار تنها اختصاص بستهی غذایی و مسائل
اقتصادی نیست. برخی به اسم ایجاد اشتغال و رفاه خانوار مشغول تخریب نهاد
خانواده هستند. مفهوم چتر حمایت از خانوار باید متحول بشود. یعنی ما
حمایتهای آموزشی، تقنینی و... را باید در دستور کار برنامهریزی کشور قرار
دهیم. ما به ترمیم فضای تخریب شده بر نهاد خانواده نیاز داریم.
چه عاملی باعث شده که ما چتر حمایتمان از خانواده تضعیف شود؟ پاسخ
این است که ریشهی اصلیش برمیگردد به برنامه ریزی توسعهگرا که اقتصاد را
محور ادارهی جامعه قرار میدهد. نگاه توسعهگرا تعادل اجتماعی را حول
اقتصاد تعریف میکند. میگویند نظریهی بهبود مستمر حاکم بر فضای کسب و کار
نظریهای عُقلایی است که باید براساسش اقتصاد کشور را بازسازی کرد! دوستان
توسعهگرا میگویند قوانین جامعه، نظام آموزشی، سیستم قضائی و سیاست خارجی
همه جزئی از فضای کسب و کار هستند و همه باید به محوریت بخش اقتصاد تغییر
کنند.
مسلّم است که این خلاف اسلام است. اسلام هدفش رشد انسانها است
کهاینها را به مقام درک از امام عصر برساند تا بتوانند دنیا و آخرت خوبی
داشته باشند؛ نه اینکه به آنها وعده رفاه بدهی و بعد با کوپن غذا زندگی
آنها را اداره کنی!
تااینجای بحث آسیبشناسی و راهکارها را از نگاه الگوی اسلامی
پیشرفت اشاره کردید. یک مقدار میخواهم از بحث محتوایی الگو خارج شده و
صبغهی اجتماعی بحث را طرح کنیم. شما الان به عنوان یک فعال انقلابی در
حوزه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در همین بحث خانواده و مسائل زنان
پیشنهاداتتان به فعالین فرهنگی و اجتماعی برای پیگیری مسائل در عرصهی
سیاستگذاری و برنامهریزی چیست؟
حجت الاسلام علی کشوری: سریعترین کاری که میشود انجام داد اینکه
اجازه ندهیم برنامهی ششم با نگاه توسعهگرایانه بسته بشود. اگر برنامهی
ششم با نگاه توسعه گرایانه بسته شود فضای حاکم بر نهاد خانواده بیش از آن
چیزی که الان تخریب شده، تخریب میشود. باید به برنامه ششم پیوست الگوی
پیشرفت الحاق بشود. البته باید توجه کنید که پیوست الگوی پیشرفت باید ذیل
نظریاتی مشخص پیشنهاد شود.
چرا احکام فرهنگی در برنامه پنجم اجرایی نشد؟ به دلیلاینکه احکام
فرهنگی مندرج در برنامه پنجم ذیل یک نظریه اسلامی پیشنهاد نشده بود.
اجرای یک معروف علاوه براینکه نیازمند زمینه حقوقی و مالی است بهیک
نظریه مُبَیِّن هم نیاز دارد نظریهی مُبَیِّن چه کار میکند؟ چگونگی تحقق
آن معروف را تبیین میکند که حالا دراینجا معروف تقویت نهاد خانواده است.
تا الان چون ما نظریه نداشتیم نتوانستیم در طول احکام دورهی پنجم نظریهی
فرهنگی را پیش ببریم.
تکالیف دستگاههای مختلف باید ذیل این نظریه تبیین بشود. میتوان
در همین برنامهی ششم پیشنهاد داد آموزش و پرورش مطالعات مربوط به تقویت
آگاهیها نسبت به نهاد خانواده را انجام بدهد. در همین دوران برنامهی ششم
میتوان به صورت آزمایشی در بعضی از پایهها آموزشهای مربوط به نهاد
خانواده را در دستور کار قرار داد و بعد در برنامهی هفتم آن را به همهی
پایهها تعمیم داد. پس همین الان میشود آموزش و پرورش را مکلف کرد ذیل
این نظریه به سمت تحوّل در متون آموزشی برود به شکلی که ما مطمئن بشویم که
وقتی دانشآموز از سیستم آموزشی خارج میشود آگاهیهایش نسبت به خانواده
افزایش پیدا کرده است.
دوستان میتوانند بیایند مسیر را هدایت کنند به سمت اینکه ما مثلا
بیست تا حکم برنامه راجع به نهاد خانواده را در برنامهی ششم داشته باشیم
آن وقت کار خیلی آسانتر میشود چون وقتی تکلیفِ حقوقی شد دیگر کارشناسان
هم نمیتوانند به بهانهی تحلیل غلط از مسئله غفلت ایجاد کنند. انتهای
پیام